هزار نفر در حوادث یک سال اخیر سوریه کشته شده اند.
در انقلاب مردم بحرین، حدود ۱۰۰ نفر تا به امروز کشته شده اند.
انقلاب مردم یمن، بیش از دو هزار کشته داشته است.
آمار شهدای انقلاب مردم ایران از سال ۴۲ تا ۵۷، حدود چهارهزار نفر بوده است.
مقصود من از بیان این آمار، پی بردن به عمق فاجعه و بحرانی است که در سوریه وجود دارد.
کافی است یک نفر در بحرین بر اثر استنشاق گاز سمی، به فیض شهادت نائل شود تا اخبار برتر صدا و سیما به آن اختصاص یابد. اما مرگ روزانه ده ها نفر در سوریه، هیچ جایگاهی در رسانه ی ملی ندارد.
پیشتر مطلبی در همین باره نوشته ام و نمی خواهم دوباره آنها را تکرار کنم. اگر مردم را نسبت به حوادث واقعی که در اطرافشان می گذرد، آگاه نکنیم، آنها از کانال های دیگر به دنبال آگاهی می گردند.
از وظایف مهم رسانه ها، نقش خبری و اطلاع رسانی آنهاست. رسانه ملی باید مردم را از آنچه در اطرافشان می گذرد، مطلع کند وگرنه در بازار انواع رسانه های اطلاع رسان، عقب می افتد.
جلوی تأثیرات ناشی از بحران سوریه را در جامعه ایرانی نمی توان گرفت و جلوی امواج رسانه های غربی را نیز.
چند روز پیش من برای اولین بار در یکسال اخیر، شاهد یک برنامه مستند راجع به حوادث سوریه، آن هم در شبکه خبر بودم که باعث تعجب بنده شد. چرا باید رسانه ملی ما همیشه از حوادث عقب باشد.
البته از آنجا که انگار مسئولین ارشد نظام هم در مواجهه با حوادث سوریه دچار سردرگمی و انفعال هستند، انتظاری از صدا و سیمای فشل و عقب مانده ما نیست که مثلا در این مسائل پیشتاز باشد.
اکنون که بوی گند قتل عام و سربریدن کودکان و تجاوز به زنان، مشام همه مردم دنیا را آزار می دهد و بحران سوریه به لبنان و فلسطین هم کشیده شده، صدا و سیما سعی می کند با چهارتا خبر و تحلیل، مانع از تأثیر این اخبار بر افکار عمومی جامعه شود.
ولی انگار سال هاست که مسئولین رسانه ملی به پشت بام ساختمان های شهر و فضای مجازی سرکشی نکرده اند تا متوجه شوند که اخبار کانالیزه آنها تاب مقاومت در مقابل هجمه خبری بیگانگان را ندارد.
به امید روزی که از دل حقوق های میلیونی و کارکنان و مدیران دارای پرستیژ بالا و انبوه ساختمان ها و امکانات، اندکی نگاه استراتژیک و تفکر پیشتازانه رسانه ای برون آید و نه انفعال روزافزون.